- ۹۲/۰۸/۱۷
- ۰ دیدگاه
یادم می آید کوچک که بودم، با پدرم می نشستم و در مورد این که چطوری می توان یک چیز رو بین سه نفر طوری تقسیم کرد که به همه مساوی برسد، بحث می کردیم. گاهی کیک، گاهی شکلات، گاهی هم دو زیتون یا دو آبنبات رو بین سه نفر می خواستیم تقسیم کنیم ... این مشکل جدی تری ایجاد می کرد. همیشه نتیجه ای که آخرش می گرفتیم این بود که یک نفر باید خودشو بکشه کنار ...
بله، یک رابطه رو بین سه نفر نمیشه تقسیم کرد، وقتی هنوز الفبا رو نمی دونستم، این نتیجه رو گرفته بودم ...
همین است که کابوس نفر سوم، در آغوشت هم تنهایم نمی گذارد.
سرزنشم نکن.