یک پردیس

دل، دیگر هیچ دوستی را نخواستن. حتی یک دوست. حتی تو. حتی او.

نداشتنِ حتی دیگر یک دوست. سبک. رها. بی غل و غش.

هیچ معنیٰ نداشتنِ تلاقیِ نگاه با نگاهش. سفید. پاک. بی بو.

انتظار هیچ­کس را نکشیدنِ دل. دل در انتظارْ نداشتن. بی انتظار. بی انتظار. بی انتظار.

تاوانِ از دست­دادن دوست، نفسِ عمیقِ سوزناکِ خلاص­شدن. سوزناک. خنثی. بی­تفاوت.

ابروی بالای چشمتْ اشاره­شدن از غیر، حرام. و خودت برای خودت هیچ. بلاعقایدت به زبان برده­شدن جرم. خود متناقض نشستن بر افکار.

×××

او غرق در من و من، خود در ساحلِ خویش به نظاره ایستاده خودم را در جستجوی یک قطره آشنا.

سلام کردن به دود سیگارها.

درک­شدن حکمت روزه سکوت.

 

  • ۹۲/۰۵/۲۸
  • پردیس

تفکرات من

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی