یک پردیس

در روایات آمده­است که ما ایرانی­ها عاشق نوستالژی کباب و کوروش و پلاک فروهریم. گاهی اما نوستالژی­ها انقدر کلاسیک و باپرستیژ شاید نباشند ... به نظر من نوستالژی یعنی ...

چاچا بودن چای­ها و لالا بودن خواب­ها و دالّی­موشک­هایِ عوض قایم­باشک،

هوس­های نه از جنس بلوغ که از جنس خواستن یک خوردنی که هنوز کارخانه­ها نساخته­اند و در آخر بسنده­کردن به پاستیل نوشابه­ای شیبا و رنگارنگ­های خوشمزه ماشین بابا،

راه شمال و آهنگ­های بنیامین و کامران و هومن و تنفر از رپ و رپ­باز،

راه شمال و هتل گل­سرخ و دختر مدیر هتل و سرکارگذاشتن­هاش و ماسه­بازی کردن­ها،

خرگوش عروسکی مهربان و هم­سن­ام، خوش­خوشی،

عشق به زیبایی و لطافت به جای برند و شیک و بالاشهر،

 

و زیبایی لحظاتی که با لبخندهای واقعی­ام در عکس­های غیردیجیتال ثبت می­شدند.

  • ۹۲/۰۵/۰۷
  • پردیس

تفکرات من

نظرات  (۱)

هه ! کاش یکی ، از دوران دبیرستانمون فیلم گرفته بود ! بعد الام اون فیلم رو می اوردیم نشون بچه ها میدادیم ! بعد میگفتیم آخه چتونه ؟!؟! ببینید اونموقع چقد شاد بودین ! !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی