یک پردیس

دنیا بی عشق، سیاه یا سفید است.

عشق زیباست اما تنها داستانی ست که در آن عاشق همیشه تنهاست. شاید در این داستان این بسوزد و آن هم. این به گناه نگذشتن و آن، به گناه گذشتنش.

کلود کلمان می نویسد:

«این گونه ست که عشق و عاشق و معشوق یکی می شوند؛ زیرا یکی بوده اند و یکی هستند.»

اما آیا او می گویند که یکی خواهند بود؟ نه؛ هرگز.

حتی اگر می گفت، مگر نه این است که این جز داستانی نیست، آن هم داستان قوهای وحشی، نه انسان.

عشق بی شک یک تراژدی ست که گاهی خدا هم دست هایش را زیر چونه هایش می زند و به پنجره خیره می شود که: «ای کاش باز هم سهرابِ کشته شده عامل تراژدی ای بود که این بار خلق کردم...»

 

و در انتها باز هم جز سیاهی یا سفیدی هیچ نیست.

  • ۹۲/۰۴/۲۲
  • پردیس

تفکرات من

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی