یک پردیس

در دو روز گذشته، لازم بود بنویسم. از هرآنچه یاد گرفته‌ام. از احساساتی که‌ تجربه کردم. اما احساساتی که‌ به من چیره شده بود امکان داشت جلوی تعقل را بگیرد.

روز گذشته، صبح زود برخاستم. نامه‌ی پذیرش دیگری به همراه دو نامه‌ی تبریک از اساتید دریافت کرده بودم. دقیقا پس از آن خبر توقف سه ماهه‌ی ویزا برای ایرانیان را خواندم. پنج دقیقه چشمانم را بستم و سعی کردم تسلط خودم به زندگی را بازیابم‌. آخر روز دفاع پروژه‌ی کارشناسی‌ام بود.

می‌دانید؟ وقتی آدم از چیزی ناراحت است، اتفاقات رایج هم غمگینتر به نظر می‌رسند. در جلسه‌ی دفاع استاد راهنمایم حضور نداشتند و از این بابت -که اتفاقا رخداد طبیعی و رایجی هست- بسیار آزرده‌خاطر شدم. هر چند که‌ جلسه به خوبی و خوشی انجام شد.

اعتراف می‌کنم نمی‌دانم آن روز چگونه گذشت. اما خدا را شکر به طور تصادفی درگیر کمک در یک فعالیت علمی شدم و کمی از آن حال ‌و هوای ناجور بیرون آمدم.

از بمباران نامه‌های تبریک پذیرش و تاسف بابت ویزا خیلی خسته شده‌ام. به طوری که‌ بسیار خوشحالم مدتی از درس دور هستم. من عاشق درس و درس خواندنم. ولی روحم انقدر آزرده شده که‌ تا چندی قصد دارم فعالیت‌های کاملا متفاوت از درس انجام دهم. شاید یک هفته یا شاید دو هفته.


دیروز با یکی از دوستانم -به جرأت عزیزترین و قدیمی‌ترین دوستم- نهار را صرف کردم. آنچه به نظرم زیبا آمد، این بود که‌ هر دو بسیار عوض شده‌ایم اما کماکان همدیگر را درک می‌کردیم. می‌دانید چندوقت است صحبت جدی ‌‌و طولانی با هم نداشتیم؟ اما شگفتی داستان این جا است که‌ هدیه‌ای به من داد که‌ مدتی در فکر خرید آن بودم.

امروز مسلط‌تر بر وضعیت زندگی، به نظم‌دادن لوازمی پرداختم که مدت‌ها از آن‌ها غافل شده بودم. اکثرشان لوازم و کاغذهای قدیمی مربوط به دانشگاه بودند. برخی را دور ریختم. برخی را برای بازیافت یا درست کردن کاردستی کنار گذاشتم و بقیه را نگه داشتم تا شاید باز هم به دردم بخورد.

نوشتن در مورد وقایع روزانه، جایگزینی شده است برای نوشته‌های کوتاهِ غالبا عاشقانه ام. پیش‌تر عاشقانه می‌شد نوشت. عاشقانه به باران نگریست. عاشقانه در سرما ها کرد. اما شب‌های زیادی است که‌ احساسات عاشقانه‌ای به سراغم نیامده است تا از آن‌ها بنویسم.

  • ۹۵/۱۱/۱۲
  • پردیس

تفکرات من

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی