یک پردیس

امروز، نگرانی‌ام بابت محدودیت‌های صدور ویزا بسیار کمتر بود. به جای گوش سپردن به سخنان غیرموثق و احساسی راجع به آن، به تحلیل‌های یک وکیل مهاجرت گوش کردم و تا حدی نگرانی‌ام کم شد. البته باید بگویم نامه‌های صمیمانه‌ی استادم -که در آینده اگر خدا بخواهد استادم خواهد شد- و دلداری‌ها و پشت‌گرمی‌هایش بسیار در حال خوب امروز من موثر بود.

روز را با تمرین برای ارائه‌ی پروژه‌ی کارشناسی‌ام آغاز کردم. به نظر می‌رسد انتظار ندارند که پروژه کارشناسی حدود ۶۰ صفحه باشد؛ وگرنه‌ی ارائه‌ی آن را به ۱۵ دقیقه محدود نمی‌کردند. البته من تلاش خود را کردم و امیدوارم مشکلی پیش نیاید. چند برگ هم از تصاویر و نمودارهای اسلایدها چاپ کردم تا اگر پروژکتور از کار افتاد، زحماتم هدر نرود و نام آن کاغذها را هم گذاشتم in-case-of-emergency-papers! آنچه در تمرین برای ارائه‌ امروز یاد گرفتم این بود که‌ هر چه در هنگام تمرین به نظر جالب نمی‌آید بهتر است حذف شوند تا هسته‌ی هیجان‌انگیز و جذاب باقی بماند.

(محل نصب تصویر پروژه کارشناسی - به زودی. با گوشی نمی‌شود!)

فردا روز ارائه‌ی پروژه‌ای است که‌ برای آن بسیار زحمت کشیده‌ام و البته به همان میزان مطالب جدید فراگرفته‌ام. بسیار مشتاقم که‌ زمانی بخش‌هایی از آن را منتشر کنم.

خبر دیگری که‌ امروز به گوشم رسید، مربوط به پذیرش و فلوشیپ در دانشگاه خوب دیگری بود. خبری که پیش از دریافت نامه‌ی رسمی آن، استاد محترمی به اطلاعت رساند. این خبر هم خوب بود و هم نگران‌کننده‌. راستش دیگر مایل نیستم بیش از این‌ها نامه‌ی پذیرش دریافت کنم. تنها انتخاب را دشوارتر می‌کند. هنگامی که‌ فرم‌های درخواست دانشگاه‌ها را پر می‌کردم، به این بخش از قضیه فکر نکرده بودم. (احتمالا هزاران اتفاق بعدها می‌افتد که خواهم گفت موقع قبول کردن پذیرش فکرش را نکرده بودم.)

شب من با خبر امضا کردن محدودیت برای ویزا به ایرانیان برای آمریکا همراه بود. امیدوارم تاثیری در برنامه‌ریزی‌های من نگذارد.

امروز تا همین حد پر از واقعه ولی معمولی بود. فردا، روزی هیجان‌انگیز خواهد بود؛ و آخرین نفس از فعالیت‌های مربوط به دوران کارشناسی. تا ببینیم زندگی پس از آن ما را به کجا هدایت خواهد کرد...

  • ۹۵/۱۱/۰۹
  • پردیس

تفکرات من

نظرات  (۲)

  • محمد روشنیان
  • برای چنین زمان کمی یک اینتروی کوتاه یک شیب حرکتی کند به سمت بالا یک نقطه جوش و بعد از آن یک سرازیری نیمه تند لازم است تا در ذهن مخاطب خواه استاد خواه هر شخص ناظر دیگر تاثیرش را بگذارد. اگر تمام جریان به صورت هیجانی و حماسی باشد تاثیرش کم خواهد شد. دقیقا مثل خلق هر اثر هنری که نباید با تکرار یک یا چند آرایه یا تکنیک اثر را خفه کرد. باید به ذهن مخاطب استراحت هم داد. گزینش کمی مشکل است
  • پیمان محسنی کیاسری
  • اوه! در حقیقت دوستان من که هم‌اکنون پذیرش گرفته در آن ور هستند هم بسیار نگرانند (در حقیقت بیشتر برای اجازه کارشان‌). این آرامش شما ستودنی هست!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی