یک پردیس

از دیدگاه دقیق روان‌شناسی نمی‌دانم. ولی معتقدم من دارای لایه‌های عجیبی از برون‌گرایی و درون‌گرایی هستم.

آنچه مدتی است بسیار حالم را خوب کرده، رفتارهای منسوب به برونگرایی است. از طرفی لایه‌ی زیرین سرشار از درونگرایی است. گویی که درون‌گرایی خویش را در غشایی از برون‌گراییِ ظاهری پنهان کرده باشم.

دردسر اصلی تضاد ‌‌‌‌ و جنگی است که‌ در مرز برون‌گرایی و درون‌گرایی رخ داده است. میل به صحبت با یک همدم با میل به فرار از هیاهو و قایم شدن در غار تنهایی دچار جدال شده است.

این پردیس، هنوز دنبال عشق در زندگی خود می‌گردد و هر چه می‌گردد، کمتر می‌یابد. تا کی باید گشت؟ یعنی یک زمان می‌رسد که نزد خویش بگویی دیگر وقتم تمام شد. منم و تنهایی ‌‌‌‌‌‌‌ و این آسمان آبی؟ اصلا باید گشت؟ یا باید او تو را بیابد؟ اگر همه منتظر یافته شدن بمانند که دنیا دیگر هیچ. یا شاید هیچکدام نیست و خودبخود توسط دستان غیبی رخ می‌دهد؟ فعلا که‌ من منتظرم. حالا هر شکلی‌اش که می‌خواهد باشد؛ منتظرم.

  • ۹۵/۱۰/۲۲
  • پردیس

تفکرات من

نظرات  (۱)

سلام پردیس عزیزم
من هم مدتی درگیر این موضوع بودم و بعدها فهمیدم که درون گرا هستم اما در این جامعه که برون گرایی ستایش میشود گاهی باید ادای برونگراها را دربیارم تا هم عجیب به نظر نرسم و هم اندک تاییدی که لازم دارم رو به دست بیارم و به این ترتیب حالم هم بهتر شد ! کتابی رو خوندم که به من خیلی کمک کرد .به چندین نفر توصیه ش کردم .به تو هم پیشنهاد میدم اگه فرصت و حوصله داری بخونی کتاب :سکوت قدرت درونگراها،نوشته ی سوزان کین
نویسنده مدت طولانی از عمرش رو گذاشته و مطالعات گوناگونی که دراین باره انجام شده رو ثبت کرده با محققان زیادی صحبت کرده و در برنامه های مختلفی شرکت کرده !بسیار جذاب هست و دید خوبی از خودت بهت میده!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی