- ۹۵/۱۰/۱۵
- ۰ دیدگاه
نتیجهی یک پژوهش علمی را مطالعه میکردم که طی آن دیده بودند بیش از ۷۵ درصد مردم خود را در همهچیز (اخلاق، شعور و ...) بالای میانگین ارزیابی میکنند؛ مسألهای که اگر اخلاق و شعور کمّی باشند، هرگز قابل رخ دادن نیست.
حال از عدد و رقم که بگذریم، من یاد خودم افتادم. من همیشه معتقد بودهام که در احساس و عاطفه، با اختلاف فراوانی از میانگین بالاترم. اما مطالعهی مقالهی یاد شده، مرا به فکر واداشت.
ویژگیهای مختلف خود را زیر ذرهبین گذاشتم. آیا من راحت عاشق میشوم؟ خیر. آیا من هدفم را در راه عشق انسانی زیر پا خواهم گذاشت؟ خیر. آیا من از موفقیت خودم چشمپوشی خواهم کرد؟ خیر. آیا من بلدم فراموش کنم؟ بله.
دیدم که بله! چه انسان بیاحساسی بودهام و چگونه عمری خود را بااحساسترین دختر دنیا میدانستهام. هرچند که بازهم به خودم امیدوارم. بدین معنا که به واقع عشق را تجربه نکردهام که بدانم تا کجا بالا میروم یا تا کجا میتوانم غرور و خودخواهیام را به زیر بکشم.
اگر فرصت (یا شاید قسمت و حتی شاید شانس) آن پیش آید، باید ببینم چطور پردیسی از خودم به نمایش خواهم گذاشت...