یک پردیس

در انتظارم.

در انتظار یک اتفاق تازه. یک روز متفاوت. یک شوق نو.

در انتظار یک امید روشن.

خیره به آسمان؛ به دنبال یک انتظار. یعنی در انتظار‍ِ یک انتظار.

اما راستش چیزی برای انتظار کشیدن ندارم. به نظر می‌رسد همین است که دارد روحم را آزار می‌دهد.

خسته شدم از بس دنبال این گشتم که این بخشی از وجودم که خالی است، جای چه چیزی است. نمی‌دانم حتی این جای خالی، در مغزم است یا در قلبم.

این جای خالی کمی شبیه انتظار است. انتظاری برای انتظار.

  • ۹۵/۰۹/۱۵
  • پردیس

تفکرات من

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی