- ۹۵/۰۵/۰۲
- ۰ دیدگاه
شب فرصتی است برای تفکر و تنهایی و خواب. صبح است زمان عشق ورزیدن و هنگام (تنها یک) نگاه.
شب نامناسب است برای به تو اندیشیدن. صبح خوب است؛ خصوصا پس از طلوع آفتاب.
شب معشوق را طلب کردن، از روی خودخواهی است. صبح معشوق را خواستن برای بینایی است.
شب هنگام تاریکی است و جنون. صبح هنگامهی خدمت و ازخودگذشتگی است.
شب بخواهیاش، یعنی اولویت آخر؛ آخرین در زیر خروارها مادیات... هرچند که پیش از همه آمده که زیر همه دفن شده. اما...
روز بخواهیاش، یعنی اولویتپذیر نیست. یعنی در فهرست زندگی روزمرهات نیست. یعنی یادش با توست؛ چه فهرست زندگی روزمرهات طومار باشد و چه برگ سفیدی که از بیکاری، باد برده باشدش.
صبحها به دیدار من بیا.