- ۹۲/۱۱/۰۲
- ۰ دیدگاه
منتظرم گرم شه بیام
هوا رو میگم
سرد شده، نمیشه پاگذاشت بیرون. سوزه
مردن همه ی پرنده ها
منتظرم گرم شه بیام
غذای روی گاز رو میگم
آخه خیلی وقته دست پختم رو لب نزدی
بمیرم برات
منتظرم گرم شه بیام
آب جوش توی سماور رو میگم
قوری رو چایی گذاشتم، دبش، لب سوز
منتظرم یادم بیاد هل دوست داشتی یا دارچین
یا نکنه تو از اوناش بودی که لیمو عمانیِ قوریشون همیشه برقرار بود
قند میخوردی یا مویز ... ؟
منتظرم گرم شه بیام
دستامو میگم
آخه دستات نیست، هست ها، ولی سردتر از دستای منه
منتظرم گرم شه بیام
دستام
که لااقل یکبار من بتونم گرمشون کنم
دستاتُ
منتظرم گرم شه بیام
آبِ سردِ توی لوله های حموم رو میگم
منتظرم گرم شه بیام
دلم رو میگم
نه که دلم گرم نباشه
نه که دلم گرمه
نه که نخوام بیام
فقط منتظر گرم شه بیام.