یک پردیس

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ناخن جویدن» ثبت شده است

از کودکی مادرم به من می‌گفت که ناخنت را نجو. پسندیده نیست. در آینده به هر مصاحبه شغلی و مصاحبه دکترا و غیره بروی، خصوصا در خارج از کشور، ابتدا به ناخن‌هایت نگاه می‌کنند و هر چقدر هم رزومه‌ی قوی‌ای داشته باشی، قبولت نمی‌کنند؛ چون تو را فردی ضعیف در برابر استرس تشخیص می‌دهند. (لابد -مثل خودم- می‌گویید ناخن‌جویدنتان لزوماً از استرس نیست. اما باید بگویم واقعاً از نظرِ مصاحبه‌کننده‌ها هست. اگر حتی بدانند که عادت است و نه استرس، با خودشان می‌گویند این فرد که اراده‌ی ناخن‌جویدنش هم دست خودش نیست، چطور ممکن است با دشواری‌های آکادمیک/شغلی کنار بیابد؟)
مادرم می‌گفت و می‌گفت. اما گوش شنوایی وجود نداشت. من می‌گفتم خب دستکش دستم می‌کنم یا از ناخن مصنوعی استفاده می‌کنم. (حالا اگر آدم پسر باشد که دیگر این توجیه‌ها را هم ندارند.)
از هر روشی استفاده کردم. نمی‌شد. (از جمله لاک تلخ بی‌رنگ و چسب) تا اینکه یک روز معمولی، اسفندماه سال ۹۴، به دیدن خانم محققی رفتم که در عینِ اینکه از لحاظ آکادمیک بسیار باسواد و تلاشگر و موفق بود، ظاهر پسندیده‌ای داشت و معلوم بود به خودش می‌رسد. احساس این را به من منتقل می‌کرد که برای خودش ارزش قائل است؛ در نتیجه من هم باید برای او، برای کارش و البته کار مشترکی که خودم با او انجام می‌دهم بسیار ارزش قائل شوم. یک لحظه نگاهم به دستانش افتاد که چقدر ناخن‌های مرتب و صافی دارد. آن لحظه بود که برای نخستین بار از ناخن جویدن خودم شرمسار شدم. در مدت آن یکی دو ساعت صحبت، دست‌هایم را مشت کرده بودم که او چشمش به ناخن‌هایم نیفتد. از آن روز، دیگر ناخن نجویدم.
سخنِ رُکِ من به افرادی که عادت ناخن جویدن را دارند، این است که هر چقدر هم روش‌های مختلف را امتحان کنند، آن را ترک نخواهید کرد! تنها راه، این است که یک روز تصمیم بگیرید و عمل کنید!
می‌دانم. راه‌حلی که پیشنهاد دادم، مانند این است که به کسی که خوابش نمی‌برد بگویی «سعی کن بخوابی!». اما نکته اینجا است که بالاخره شما هم یک روزی، در یک مقامی، در یک موقعیت خوب و ارزشمندی که آرزویتان بوده، قرار می‌گیرید و از اینکه این عادت را دارید خجالت‌زده می‌شوید. این را به خودتان گوشزد کنید و حسابِ ناخن‌خوردنِ خودتان را برسید پیش از آن که «خجالت‌زدگی» به حسابِ ناخن‌جویدن شما برسد!